تلاوت چهارشنبه/ فضیلت تلاوت سوره امیرالمومنین (ع) + صوت آیات
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۶۹۹۸۲۳
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،سوره واقعه پنجاه و ششمین سوره جزء بیست و هفتم و از سورههای مکی قرآن کریم است.
این سوره درباره روز قیامت و وقایع آن سخن میگوید و مردم را در روز قیامت به سه گروه اصحاب یمین، اصحاب شِمال و سابقون دستهبندی میکند و درباره جایگاه و پاداش یا عذاب هر گروه سخن میگوید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در تفاسیر آمده است مراد از گروه سوم (سابقون) امام علی (ع) است که در ایمانآوردن به پیامبر (ص) بر دیگران سبقت گرفت.
پیامبر درباره فضیلت سوره واقعه میفرماید:اگر کسی سوره واقعه را بخواند، نوشته میشود که از غافلان نیست؛ و اگر کسی سوره واقعه را بخواند هرگز گرفتار تنگدستی نمیشود.
امام صادق (ع) نیز در این باره فرمودند: سوره واقعه سورهٔ امیرالمؤمنین (ع) است و هرکس آن را بخواند از دوستان ایشان خواهد بود.
فایل صوتی تلاوت سوره واقعه با صدای محمد عبدالکریم
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی متن سوره واقعه همراه با ترجمهبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ﴿۱﴾
آن واقعه چون وقوع يابد (۱)
لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ ﴿۲﴾
[كه] در وقوع آن دروغى نيست (۲)
خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ ﴿۳﴾
پست كننده [و] بالابرنده است (۳)
إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا ﴿۴﴾
چون زمين با تكان [سختى] لرزانده شود (۴)
وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا ﴿۵﴾
و كوهها [جمله] ريزه ريزه شوند (۵)
فَكَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا ﴿۶﴾
و غبارى پراكنده گردند (۶)
وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً ﴿۷﴾
و شما سه دسته شويد (۷)
فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ ﴿۸﴾
ياران دست راست كدامند ياران دست راست (۸)
وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿۹﴾
و ياران چپ كدامند ياران چپ (۹)
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿۱۰﴾
و سبقتگيرندگان مقدمند (۱۰)
أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۱۱﴾
آنانند همان مقربان [خدا] (۱۱)
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۱۲﴾
در باغستانهاى پر نعمت (۱۲)
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۳﴾
گروهى از پيشينيان (۱۳)
وَقَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ ﴿۱۴﴾
و اندكى از متاخران (۱۴)
عَلَى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ ﴿۱۵﴾
بر تختهايى جواهرنشان (۱۵)
مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ ﴿۱۶﴾
كه روبروى هم بر آنها تكيه داده اند (۱۶)
يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ ﴿۱۷﴾
بر گردشان پسرانى جاودان [به خدمت] مى گردند (۱۷)
بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ ﴿۱۸﴾
با جامها و آبريزها و پياله[ها]يى از باده ناب روان (۱۸)
لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنْزِفُونَ ﴿۱۹﴾
[كه] نه از آن دردسر گيرند و نه بى خرد گردند (۱۹)
وَفَاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ ﴿۲۰﴾
و ميوه از هر چه اختيار كنند (۲۰)
وَلَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ ﴿۲۱﴾
و از گوشت پرنده هر چه بخواهند (۲۱)
وَحُورٌ عِينٌ ﴿۲۲﴾
و حوران چشمدرشت (۲۲)
كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ ﴿۲۳﴾
مثل لؤلؤ نهان ميان صدف (۲۳)
جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۲۴﴾
[اينها] پاداشى است براى آنچه میکردند (۲۴)
لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِيمًا ﴿۲۵﴾
در آنجا نه بيهوده اى مى شنوند و نه [سخنى] گناه آلود (۲۵)
إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا ﴿۲۶﴾
سخنى جز سلام و درود نيست (۲۶)
وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ ﴿۲۷﴾
و ياران راست ياران راست كدامند (۲۷)
فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ ﴿۲۸﴾
در [زير] درختان كنار بى خار (۲۸)
وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ ﴿۲۹﴾
و درختهاى موز كه ميوه اش خوشه خوشه روى هم چيده است (۲۹)
وَظِلٍّ مَمْدُودٍ ﴿۳۰﴾
و سايه اى پايدار (۳۰)
وَمَاءٍ مَسْكُوبٍ ﴿۳۱﴾
و آبى ريزان (۳۱)
وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ ﴿۳۲﴾
و ميوه اى فراوان (۳۲)
لَا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ ﴿۳۳﴾
نه بريده و نه ممنوع (۳۳)
وَفُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ ﴿۳۴﴾
و همخوابگانى بالا بلند (۳۴)
إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً ﴿۳۵﴾
ما آنان را پديد آورده ايم پديد آوردنى (۳۵)
فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا ﴿۳۶﴾
و ايشان را دوشيزه گردانيده ايم (۳۶)
عُرُبًا أَتْرَابًا ﴿۳۷﴾
شوى دوست همسال (۳۷)
لِأَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿۳۸﴾
براى ياران راست (۳۸)
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ ﴿۳۹﴾
كه گروهى از پيشينيانند (۳۹)
وَثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ ﴿۴۰﴾
و گروهى از متاخران (۴۰)
وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ ﴿۴۱﴾
و ياران چپ كدامند ياران چپ (۴۱)
فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ ﴿۴۲﴾
در [ميان] باد گرم و آب داغ (۴۲)
وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ ﴿۴۳﴾
و سايه اى از دود تار (۴۳)
لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ ﴿۴۴﴾
نه خنك و نه خوش (۴۴)
إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ ﴿۴۵﴾
اينان بودند كه پيش از اين ناز پروردگان بودند (۴۵)
وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ ﴿۴۶﴾
و بر گناه بزرگ پافشارى میکردند (۴۶)
وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۴۷﴾
و مى گفتند آيا چون مرديم و خاك واستخوان شديم واقعا [باز] زنده مى گرديم (۴۷)
أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ﴿۴۸﴾
يا پدران گذشته ما [نيز] (۴۸)
قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ ﴿۴۹﴾
بگو در حقيقت اولين و آخرين (۴۹)
لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿۵۰﴾
قطعا همه در موعد روزى معلوم گرد آورده شوند (۵۰)
ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ ﴿۵۱﴾
آنگاه شما اى گمراهان دروغپرداز (۵۱)
لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ ﴿۵۲﴾
قطعا از درختى كه از زقوم است خواهيد خورد (۵۲)
فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۵۳﴾
و از آن شكمهايتان را خواهيد آكند (۵۳)
فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ ﴿۵۴﴾
و روى آن از آب جوش مى نوشيد (۵۴)
فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ ﴿۵۵﴾
[مانند] نوشيدن اشتران تشنه (۵۵)
هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ ﴿۵۶﴾
اين است پذيرايى آنان در روز جزا (۵۶)
نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ ﴿۵۷﴾
ماييم كه شما را آفريده ايم پس چرا تصديق نمى كنيد (۵۷)
أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ ﴿۵۸﴾
آيا آنچه را [كه به صورت نطفه] فرو مى ريزيد ديده ايد (۵۸)
أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ ﴿۵۹﴾
آيا شما آن را خلق مى كنيد يا ما آفريننده ايم (۵۹)
نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ ﴿۶۰﴾
ماييم كه ميان شما مرگ را مقدر كرده ايم و بر ما سبقت نتوانيد جست (۶۰)
عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۱﴾
[و مى توانيم] امثال شما را به جاى شما قرار دهيم و شما را [به صورت] آنچه نمیدانید پديدار گردانيم (۶۱)
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۶۲﴾
و قطعا پديدار شدن نخستين خود را شناختيد پس چرا سر عبرت گرفتن نداريد (۶۲)
أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ ﴿۶۳﴾
آيا آنچه را كشت مى كنيد ملاحظه كرده ايد (۶۳)
أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴿۶۴﴾
آيا شما آن را [بىيارى ما] زراعت مى كنيد يا ماييم كه زراعت مى كنيم (۶۴)
لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ ﴿۶۵﴾
اگر بخواهيم قطعا خاشاكش مى گردانيم پس در افسوس [و تعجب] مى افتيد (۶۵)
إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ﴿۶۶﴾
[و مى گوييد] واقعا ما زيان زده ايم (۶۶)
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿۶۷﴾
بلكه ما محروم شدگانيم (۶۷)
أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ ﴿۶۸﴾
آيا آبى را كه مى نوشيد ديده ايد (۶۸)
أَأَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ ﴿۶۹﴾
آيا شما آن را از [دل] ابر سپيد فرود آورده ايد يا ما فرودآورنده ايم (۶۹)
لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ ﴿۷۰﴾
اگر بخواهيم آن را تلخ مى گردانيم پس چرا سپاس نمى داريد (۷۰)
أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ ﴿۷۱﴾
آيا آن آتشى را كه برمى افروزيد ملاحظه كرده ايد (۷۱)
أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ ﴿۷۲﴾
آيا شما [چوب] درخت آن را پديدار كرده ايد يا ما پديدآورنده ايم (۷۲)
نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِينَ ﴿۷۳﴾
ما آن را [مايه] عبرت و [وسيله] استفاده براى بيابانگردان قرار داده ايم (۷۳)
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿۷۴﴾
پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى (۷۴)
فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿۷۵﴾
نه [چنين است كه مى پنداريد] سوگند به جايگاه هاى [ويژه و فواصل معين] ستارگان (۷۵)
وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ ﴿۷۶﴾
اگر بدانيد آن سوگندى سخت بزرگ است (۷۶)
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ﴿۷۷﴾
كه اين [پيام] قطعا قرآنى است ارجمند (۷۷)
فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ ﴿۷۸﴾
در كتابى نهفته (۷۸)
لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿۷۹﴾
كه جز پاكشدگان بر آن دست ندارند (۷۹)
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸۰﴾
وحيى است از جانب پروردگار جهانيان (۸۰)
أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ ﴿۸۱﴾
آيا شما اين سخن را سبك [و سست] مى گيريد (۸۱)
وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ﴿۸۲﴾
و تنها نصيب خود را در تكذيب [آن] قرار مى دهيد (۸۲)
فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾
پس چرا آنگاه كه [جان شما] به گلو مى رسد (۸۳)
وَأَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ ﴿۸۴﴾
و در آن هنگام خود نظاره گريد (۸۴)
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ ﴿۸۵﴾
و ما به آن [محتضر] از شما نزديكتريم ولى نمى بينيد (۸۵)
فَلَوْلَا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ﴿۸۶﴾
پس چرا اگر شما بىجزا مى مانيد [و حساب و كتابى در كار نيست] (۸۶)
تَرْجِعُونَهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۸۷﴾
اگر راست مى گوييد [روح] را برنمى گردانيد (۸۷)
فَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۸۸﴾
و اما اگر [او] از مقربان باشد (۸۸)
فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ ﴿۸۹﴾
[در] آسايش و راحت و بهشت پر نعمت [خواهد بود] (۸۹)
وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿۹۰﴾
و اما اگر از ياران راست باشد (۹۰)
فَسَلَامٌ لَكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿۹۱﴾
از ياران راست بر تو سلام باد (۹۱)
وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ ﴿۹۲﴾
و اما اگر از دروغزنان گمراه است (۹۲)
فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ ﴿۹۳﴾
پس با آبى جوشان پذيرايى خواهد شد (۹۳)
وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ ﴿۹۴﴾
و [فرجامش] درافتادن به جهنم است (۹۴)
إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ ﴿۹۵﴾
اين است همان حقيقت راست [و] يقين (۹۵)
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿۹۶﴾
پس به نام پروردگار بزرگ خود تسبيح گوى (۹۶)
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: قرآن کریم سوره واقعه م ا أ ص ح اب یاران راست ج ع ل ن اه ال ی م ین آیا شما ک ان وا پس چرا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۶۹۹۸۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خداوند برای انسانها رستگاری میخواهد
از سلسله جلسات تدبر در سوره «رعد» که از سوی مدرسه دعا و نظامسازی وابسته به مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران برگزار میشود، شب گذشته یکشنبه 16 اردیبهشت در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار شد. طی آن هانی چیتچیان با اشاره به آیات 11 تا 15 این سوره مبارکه، دلایلی متقن در باب ولایت الهی و اینکه تنها ولایت خداوند و هر آن کس که ولایت او از جانب خدا تأیید شده است، وسیلهای برای رستگاری و کمال انسان است، به میان میآورد.
در بخشی از آیه 11 سوره مبارکه «رعد» چنین بیان میشود که «... إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّیٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ...»(یقیناً خدا سرنوشت هیچ ملتی را به سوی بلا، نکبت، شکست و شقاوت تغییر نمیدهد تا آن که آنان آنچه را از صفات خوب و رفتارشایسته و پسندیده در وجودشان قرار دارد به زشتیها و گناه تغییر دهند) از معنای این فراز از آیه مشخص میشود که هر جامعهای سهمی از رشد و هدایت دارند و این امر به شکل پیشفرض برای آنها تعیین شده است به این معنی که خداوند برای همه انسانها با هر ظرفیت و جایگاهی چیزی غیر از فلاح و رستگاری نمیخواهد حال آن که عدهای اصرار به آن دارند تا با تغییر سرنوشت خود آن را به سمت زشتی و شقاوت منحرف ساخته و تغییر دهند.
بر این اساس مبنای آفرینش الهی بر پایه هدایت انسان استوار است و اینگونه نیست که خداوند حتی با لحظهای رها کردن انسان، موجبات لغزش و به ورطه ضلالت و گمراهی افتادن او را فراهم سازد؛ به زبانی عامیانه تنظیمات کارخانهای آفرینش انسان بر مدار هدایت و ارزانی ساختن مواهب و نعمات الهی مقرر شده است و البته چه بسا در طول تاریخ بشریت اقوامی بوده و هستند که درصدد برهم زدن و خراب کردن این قانون الهی بوده و سعی در تغییر آن داشتهاند.
براساس آنچه که قرآن به آن اشاره دارد، چه بسیار اقوامی که سعی در برطرف ساختن زندگی هدایتگر و سعادتمند از خود داشته و راه ضلالت و گمراهی را در پیش کشیدند، همچوم قوم «ثمود»، «اسرائیل» و «لوط» و وقتی صحبت از قوم میشود، یعنی تشکلی که بر انجام کاری و فعلی مشترک اجماع دارند. این تعبیر با عبارت امت که هدف و سرانجامی مشترک را برای خود تعیین کرده و به سمت آن پیش میروند، متفاوت است.
به بخش دیگری از آیه 11 این سوره توجه کنید: «... وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ ...»(و هنگامی که خدا نسبت به ملتی آسیب و گزند بخواهد [برای آن آسیب و گزند] هیچ راه بازگشتی نیست؛ زیرا برای آنان جز خدا هیچ یاوری نخواهد بود) با دقت در این فراز، متوجه میشویم که حتی اگر قرار باشد بر قومی مورد و پیشامد ناگوار و سوئی وارد شود آن نیز از اراده خداوند ناشی میشود. در نتیجه اینگونه نیست که حتی به فرض قومی راه انحراف و نگونبختی را برای خود انتخاب کرده باشد، خداوند نیز رأی و نظرش بر این باشد، بلکه ممکن است به آن قوم مهلتی برای جبران اشتباه و خطایش را بدهد. این امر از جمله اوصاف صبور و بخشندگی خداوند است و نکته جالب توجه اینکه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نیز به این امر صحه گذاشته است.
در روایات زیادی از معصوم(ع) این امر نیز مشهود است که خداوند به محض مشاهده ارتکاب بندگان به عمل خیر و صلاح، فوراً به ملائک خود فرمان به ثبت و نگهداری آن را میدهد، حال آن که در مورد انجام عمل ناشایست تعللی در ثبت و ضبط اعمال دارد تا فرد یا قوم مرتکب درصدد جبران برآمده یا از کرده خود پشیمان شوند و توبه کنند.
اما سرآخر همه اینها برای اثبات یک مفهوم راستین و حقیقی است و آن اینکه انسان به غیر از خدا ولی و سرپرستی ندارد و سرپرستی اگر به ابنای بشر در طول تاریخ سپرده شده باشد، تنها آن قسم از آن موجه و قابل قبول است که مورد تأیید و تأکید خداوند قرار گرفته باشد. همچنانکه که ما در مقابل ولایت خیر و حق، ولایت کفر و شرک را نیز داریم و در هر دو جبهه نیز پیروانی وجود دارند، اما تفاوت فاحشی میان آنها قابل مشاهده است.
به آیه 12 سوره «رعد» میرسیم که میفرماید: «هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَیُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ» و البته بعد هم متوجه آیه 13 میشویم که در آن آمده است: «وَیُسَبِّـحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَنْ یَشَاءُ وَهُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللَّهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ» در این دو آیه صحبت از رعد و برق است. منظور از برق همان زخمه نوری است که به واسطه برخورد دو ابر باردار، آسمان را روشن میکند و منظور از رعد نیز صدای نسبتاً مهیبی است که کمی نگرانی و ترس را نیز به دنبال میآورد. اما برای چه این مثال در این بخش از سوره «رعد» آمده است؟
در بخشی از آیه 12 این سوره رعد و برق آسمان مایه ترس و امید ذکر شده است. ترس از این ناحیه که ممکن است خطراتی متوجه انسان یا جنبندگان روی زمین داشته باشد و امید از اینکه به واسطه چنین رویداد طبیعی، شاهد بارش رحمت الهی باشیم که به واسطه آن زمین و هر آنچه در آن است، زنده و بارور میشود. چنین حالتی میان خوف و رجاء برای اثبات این نکته است که ولایت الهی بر این اساس مقرر شده است. این میتواند امری نسبی باشد به این معنا که پذیرفتن ولایت خدا حتماً با سختیها و مرارتهایی همراه است، اما در کنار چنین مفهوم در صورت صبر و مداومت انسان، پذیرش ولایت الله سویههایی به غایت نیک و خوشایند نیز دارد. اتفاقاً براساس آنچه که پیشتر اشاره شد، اراده خدا بر آن است تا انسانها ولو با داشتن لغزش و انحرافاتی به سوی کمال و رستگاری حرکت کنند.
در آیه 13 در کنار صحبت از صدای رعدی که گویی از آن تعبیر همه کائنات به جهت تسبیح خداوند برای ارزانی داشتن همه مواهب و نعمات است، صحبت از صواعق میشود، ارتعاشی برقآسا که اگر با هر جنبندهای از جمله انسان برخورد کند، کار او را یکسره خواهد کرد. مراد از این تشبیه پذیرش ولایت خدا و غیر خداست که با وجود آنکه به فاصلهای بسیار کم از یکدیگر قرار دارند، اما در یکی رحمت و سلامت است و در دیگری فنا و نیستی و در ادامه به این نکته تأکید میشود که با وجود چنین مثال بلیغ و روشنی همچنان جمعی از افراد سر جنگ با خدا و نافرمانی از ولایت الله را دارند.
مورد دیگری که پس از پذیرش ولایت خدا مطرح است و آیه 14 این سوره به آن اشاره دارد، بحث دعوت است که میفرماید: «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ ۖ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ إِلَّا کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَی الْمَاءِ لِیَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ ۚ وَمَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ» دعوت تنها از جانب خداست و هر آن کس که دعوت خدا را لبیک گوید که در امتداد ولایت الهی است، میتواند به فلاح و رستگاری برسد، هر چند که ولایت شیطان و کفر نیز دارای دعوت است و همانطور که به آن اشاره شد، آنها نیز پیروانی دارند، اما نکته جالب توجه اینجاست که ولایت کفر قادر نیست او را به هدفی مشخص و سعادتمند برساند.
وقتی دعوتی صورت میگیرد، چه از جانب حق و چه از جانب کفر، دعایی نیز به وجود میآید که به نوعی اجابت دعوت است. وقتی بنیان ولایت کفر بنیانی سست و بیپایه باشد و دعوت آن نیز با وجود همه زرق و برقش، از وجاهت برخوردار نباشد، لذا دعایی که از سوی پیروانش صورت میگیرد، قادر نخواهد بود او را به سرمنزل مقصود و هدف غایی انسانی یعنی کمال و سعادت رهنمون سازد.